رمان دختران شادp1

مدیر وبلاگ مدیر وبلاگ مدیر وبلاگ · 1400/02/31 11:54 · خواندن 1 دقیقه

🌹سلام بريد ادامه مطلب تا اولین داستانم را بزارم🌹

مامان چرا باید بريم مسافرت؟من دوست های زیادی دارم و نمی خواهم برای مهمانی فردا نباشم.😱

ولی ما یک ساعته که توی قطار هستيم.

و هرگز نمی تونیم نريم.

و تو شمارشون را داری و می تونی بهشون پیام بدی.

آره ولی من مطمئنم به من توی روستای ماسارقا خوشنمي گذرد و هرگز نمی خواهم بروم اونجا.و تازه ماسارقا بیشتر شبيه مسخره هست.

هالا سبز کن برسیم بعد بگو و اینکه فقت ۱ ساعت دیگر باقی مانده.