سلام دلم نیومد تا هفته ی دیگه صبر کنم گفتم الان بدم ولی باید چند تا چیز بگم بعد :
لایک ها رو تا به حد نصاب نرسیدن نمی‌دن پارت بعد رو
من نقطه به نقطه از روی کتاب می‌نویسم هر ۱ کامنت ( نظر ) = ۲ لایک ( پسند )
برای بعدی ۴ تا لایک ناقابل 😊
اگه بده به بزرگی خودتون ببخشید اون کتابه هم خود کتاب هست حالا برید ادامه
وقتی میس امیلی گریرسن مُرد ، همه اهل شهر ما به تشییع جنازه اش رفتند . مردها از روی تأثر احترام آمیز که گویی از فروریختن یک بنای یاد بود قدیم در خود حس میکردنذ، و زنها بیشتر از روی کنجکاوی برای تماشای داخل خانه او که جز یک نوکر پیر _که معجونی از آشپز و باغبان بود _ دست کم از ۱۰ سال به این طرف کسی آنجا را ندیده بود .
این خانه ، خانه ٔٔ چهار گوشه بزرگی بود که زمانی سفید بود، و با آلاچیقها و کنار ها و بالکونهایی که مثل طومار پیچیده بود به سبک سنگین قرن ۱۷ تزیین شده بود ، و در خیابانی که یک وقت گل سر سبد شهر بود قرار داشت . اما به گاراژها و انبار های پنبه دست درازی کرده بودند و حتی یاد بود ها و میراث اشخاصی مهم و اسم و رسم دار را از آن صحنه زدوده بودند . فقط خانه میس امیلی بود که فرتوتی و وارفتگی عشوه گر و پا بر جای خود را میان واگون های
وسلام این پارت شد تمام لایک ها یادتون نره تا پارت بعد به درود 😉
https://s4.uupload.ir/files/x7f0_5c98b1a7bf12ea62984cd935c905c5fc_l3zv.jpg